نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 بهمن 1398برچسب:, توسط masuod |

 

 

لینک دانلود آهنگ ( من با تو )

www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi

 

 

لینک دانلود آهنگ ( نازنین )

www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, توسط masuod |

حيف لحظه هاي خوبي كه براي تو گذاشتم


حيف غصه اي كه خوردم چون ازت خبر نداشتم


حيف اون روزا كه كلي ناز چشماتو كشيدم


حيف شوقي كه تو گفتي داري اما من نديدم


حيف حرفاي قشنگي كه براي تو نوشتم


حيف رويام كه واسه تو از قشنگي هاش گذشتم


حيف شبها كه نشستم با خيالت زير مهتاب


حيف وقتي كه تلف شد واسه ي ديدن تو توي خواب


حيف باوفاي من حيف عشق و اعتمادم


حيف اون دسته گلي كه توي پائيز به تو دادم


حيف فرصت هاي نقره ام حيف عمرم و دقيقم


حيف هرچي كه به تو گفتم راست راستي حيف سليقم


حيف اشكايي كه ريختم واسه تو دم سپيده


حيف احساس طلاييم حيف اين عشق و عقيده


حيف شاديم تو اون روزي كه ميگن روز تولدت بود


حيف عاشقيم كه گفتي اولش كار خودت بود


حيف اون همه قسما كه به اسم تو نخوردم


حيف نازي كه كشيدم چون كه طاقت نياوردم


حيف اون كسي كه دائم عاشقت بود توي رويا


حيف كه تو از راه رسيدي اونو دادمش به دريا


حيف چيزي كه ندارم حيف ذوقي كه نكردي


حيف گرماي دستم كه سپردمش به سردي


حيف قلبم كه يه روزي دادمش دستت امانت


حيف اعتماد اون روز حيف برج اين خيانت


حيف اون شبي كه گفتم پيش تو كمه ستاره


حيف اون حرفا كه گفتي گفتم اشكالي نداره


حيف چشم هايي كه گفتم با تو با لباي خندون


حيف آرزوي ديدار با تو بودن زير بارون


حيف هرچي كه سپردم حيف هر چي كه نبودي


حيف تكليفم بيا و روشنش كن تو به زودي


ما كه رفتيم ولي يادت باشه ديوونه بوديم


واسه تو يه عمراسيرتو كنج اين خونه بوديم


ما كه رفتيم تو بمون با هر كسي كه دوسش داري


با كسي كه پنهوني سر روي شونش مي زاري


ما كه رفتيم ولي اين رسم وفا داري نبود


قصه ي چشاي تو واسه ما تكراري نبود


ما كه رفتيم حالا تو ميموني و عشق جديد



ما كه رفتيم ولي مزد دستاي ما اين نبود


دل ما لايق اين كه بندازي زمين نبود


ما كه رفتيم وليكن قدر تو دونسته بوديم


بيشتر هم خواسته بوديم ولي نتونسته بوديم


ما كه رفتيم تو برو دل بده دست ديگري


به قول حافظ ما هم داريم يه يار سفري


ما كه رفتيم تو بشين زير نگاه عاشقش


آرزوم اينه كه فقط تلف نشه دقايقش


ما كه رفتيم تو برو دنبال طالع خودت


ببينم كه سال ديگه كي مياد تولدت


ما كه رفتيم تو بدون با اون كه از راه اومده


اون كه با اومدنش خنجر به قلب من زده


ما كه رفتيم دل نديم ديگه به عشق كاغذي


لااقل ميومدي پيشم واسه ي خداحافظي

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 مرداد 1398برچسب:, توسط masuod |

http://delneveshte.com/i/attachments/1/1369756345939890_orig.jpg

 

 

دنبال من می‌گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد



باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد




من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد



من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد



باشد ولم کن باخودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد



شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می‌شود ساحل ندارد

 

http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSt-DYlq6oPBWrv_P3KRPF-HOJxaRrm9f20hzTqMQkPeQjrVvZyhQ

 

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1398برچسب:, توسط masuod |

http://neshone.loxblog.com/upload/neshone/image/tkcya0choviolml43e7w.jpg

 

گفتم خدایا همنشینم باش . . .
گفت من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند !
گفتم چه آسان به دست می آیی ؟!
گفت پس آسان از دستم نده !

 

دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .

 

زندگی ، برگ بودن در مسیر باد نیست ، امتحان ریشه هاست
ریشه هم هرگز اسیر باد نیست
زندگانی پیچکی ست ، انتهایش میرسد پیش خدا . . .

 

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1398برچسب:, توسط masuod |

 

 

بادبادک ها هرچقدر هم که اوج بگیرند هنوز با نخ اسیر زمین اند
من اما با تو ^^^;
با آغوش گرمت ^^^;
با تمام بوسه هایت ^^^;
روی همین زمین به اوج میرسم

 

 

همین که قاصدکی را ،
فوت کنی
تا عطر نفس هایت
را با خود بیاورد
برای دلم کافیست.

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, توسط masuod |

کسي رو داري که ..


وقتي اعصاب نداري درکت کنه...


وقتي دلت گرفته قربون صدقه ات بره...


وقتي بهونه ميگيري .. بفهمتت و صبور باشه..


و از همه مهم تر دوستت داشته باشه و ..


تو هم دوستش داشته باشي ...


اگه داري قدرشـــــــو بدون و هيچ جوري...


از دستش نده.. !!

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, توسط masuod |


اين روزها


حتي اگر خون هم گريه کنی


عمق همدردي ديگران با تو يک کلمه است :


“آخي” !!!

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, توسط masuod |
بـدانیـم کـه ؛ تا روزی که بخشیدن را یاد نگرفته ایم ؛ زندگی کردن را نخواهیم آموخت . * بـدانیـم کـه ؛ برای غالب شدن بر عادت زشت شکایت کردن ، باید برکات زیبای خـداونـد را بشماریم . * بـدانیـم کـه ؛ خـدا می خواهد در هر لحظه ای برای هریک از ما همه چیز باشد . * بـدانیـم کـه ؛ آنچنان که جواهر بدون ساییدن براق نمی شود ، ما هم بدون درد کشیدن ، کامل نخواهیم شد . * بـدانیـم کـه ؛ کمک خـدا فقط به اندازه یک دعا از ما فاصله دارد .
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, توسط masuod |

پرنده بر شانه هاي انسان نشست. انسان باتعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نيستم

تو نمي تواني روي شانه من آشيانه بسازي .



پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدمها را خوب مي دانم اما گاهي

پرنده ها و آدمها را اشتباه مي گيرم .

انسان خنديد و به نظرش اين خنده دارترين اشتباه ممکن بود

پرنده گفت : راستي چرا پر زدن را کنار گذاشتي ؟

انسان منظور پرنده را نفهميد اما باز هم خنديد.

پرنده گفت : نمي داني توي آسمان چقدر جاي تو خالي است

انسان ديگر نخنديد.

انگار ته ته خاطراتش چيزي را به ياد آورد چيزي که نمي دانست چيست

شايد يک آبي دور – يک اوج دوست داشتني .



پرنده گفت : غير از تو پرنده هاي ديگري را نيز مي شناسم که پر زدن از يادشان رفته است .

درست است که پرواز براي يک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرين نکند فراموش مي شود .

پرنده اين را گفت و پر زد

انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اينکه چشمش به يک آبي بزرگ افتاد و به ياد آورد روزي نام اين آبي بزرگ

بالاي سرش آسمان بود وچيزي شبيه دلتنگي توي دلش موج زد.

آنوقت خدا بر شانه هاي کوچک انسان دست گذاشت

و گفت : " يادت مي آيد ؟ تو را با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟

زمين و آسمان هر دو براي تو بود اما تو آسمان را نديدي

راستي عزيزم بالهايت را کجا جا گذاشتي ؟ "

انسان دست بر شانه هايش گذاشت و جاي خالي چيزي را احساس کرد

آنوقت رو به خدا کرد

وگريست  . . .

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, توسط masuod |

 

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/hamex/14.jpg

 

 

سیرم از زندگی و از همه كس دلگیرم



آخر از این همه دلگیری و غم می میرم



پرم از رنج و شكستن، ‌دل خوش سیری چند ؟



دیگر از آمد و رفت نفسم هم سیرم



هر كه آمد، دل تنهای مرا زخمی كرد



بی سبب نیست كه روی از همه كس می گیرم



تلخی زخم زبان و غم بی مهری ها



اینچنین كرده در آیینه هستی پیرم



بس كه تنهایم و بی همنفس و بی همراه



روزگاریست كه چون سایه بی تصویرم



دلم آنقدر گرفته است، خدا می داند



دیگر از دست دلم هم به خدا دلگیرم!

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, توسط masuod |

 

http://www.bipfa.net/i/attachments/1/1344705423668386_large.jpg

 

حالم بد نيست غم کم می خورم

 

کم که نه! هر روز کم کم می خورم

آب می خواهم، سرابم می دهند

 

عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب

 

از چه بيدارم نکردی؟ آفتاب!!!!

خنجری بر قلب بيمارم زدند

 

بی گناهی بودم و دارم زدند

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست

 

از غم نامردمی پشتم شکست

سنگ را بستند و سگ آزاد شد

 

 يک شبه بيداد آمد داد شد

عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام

 

 تيشه زد بر ريشه ی انديشه ام

عشق اگر اينست مرتد می شوم

 

خوب اگر اينست من بد می شوم

بس کن ای دل نابسامانی بس است

 

کافرم! ديگر مسلمانی بس است

در ميان خلق سر در گم شدم

 

عاقبت آلوده ی مردم شدم

بعد ازاين بابی کسی خو می کنم

 

هر چه در دل داشتم رو می کنم

نيستم از مردم خنجر بدست

 

بت پرستم، بت پرستم، بت پرست

بت پرستم،بت پرستی کار ماست

 

چشم مستی تحفه ی بازار ماست

درد می بارد چو لب تر می کنم

 

طالعم شوم است باور می کنم

من که با دريا تلاطم کرده ام

 

راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟

قفل غم بر درب سلولم مزن!

 

من خودم خوشباورم گولم مزن!

من نمی گويم که خاموشم مکن

 

من نمی گويم فراموشم مکن

من نمي گويم که با من يار باش

 

من نمی گويم مرا غم خوار باش

من نمی گويم،دگر گفتن بس است

 

گفتن اما هیچ نشنفتن بس است

 

روزگارت باد شيرين! شاد باش

 

دست کم يک شب تو هم فرهاد باش

 

آه! در شهر شما ياری نبود

 

قصه هايم را خريداری نبود

 

واي! رسم شهرتان بيداد بود

 

شهرتان از خون ما آباد بود

 

از درو ديوارتان خون می چکد

 

خون من،فرهاد،مجنون می چکد

 

خسته ام از قصه های شوم تان

 

خسته از همدردی مسموم تان

 

اينهمه خنجر دل کس خون نشد

 

اين همه ليلی،کسی مجنون نشد

 

آسمان خالی شد از فريادتان

 

بيستون در حسرت فرهادتان

 

کوه کندن گر نباشد پيشه ام

 

بويی از فرهاد دارد تيشه ام

 

عشق از من دورو پايم لنگ بود

 

قيمتش بسيار و دستم تنگ بود

 

گر نرفتم هر دو پايم خسته بود

 

تيشه گر افتاد دستم بسته بود

 

هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه!

 

فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!

 

هیچ کس از حال ما پرسيد؟ نه!

 

هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه !

 

هيچ کس اشکی برای ما نريخت

 

هر که با ما بود از ما می گريخت

 

چند روزی هست حالم ديدنیست

 

حال من از اين و آن پرسيدنيست

 

گاه بر روی زمين زل می زنم

 

گاه بر حافظ تفاءل می زنم

 

حافظ ديوانه فالم را گرفت

 

يک غزل آمد که حالم را گرفت:

 

" ما زياران چشم ياری داشتيم"

 

خود غلط بود آنچه می پنداشتيم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, توسط masuod |

 

http://www.happyiranian.org/wp-content/uploads/2013/02/1315769833_1.jpg

تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم

بگذار در جدا شدن از یار جان دهم

همچون نسیم میگذرد تا به رفتنش

چون بوته زار دست برایش تکان دهم

دل برده از من آنکه زمن دل بریده است

دیگر دی این قمار نباید زیان دهم

یعقوب صبر داشت و دوری کشیده بود

چون نیستم صبور چرا امتحان دهم

یوسف فروختن به زر ناب هم خطا است

نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, توسط masuod |
 
 
 
 

عشق یعنی دو کبوتر پرواز
عشق یعنی دو قناری آواز

عشق یعنی من و یک دنیا حرف
 عشق یعنی تو و یک عالم راز

عشق یعنی من و صد زاری چشم
عشق یعنی تو و یک مژگان ناز

عشق یعنی دو غزل تنهایی
مثنوی های پر از سوز و گداز

عشق یعنی دو نگه یک برخورد
عالمی حرف ولی در ایجاز

عشق یعنی سخن دل گفتن
به اشارت به کنایت به مجاز

عشق یعنی تو مرا می رانی
من به صد حوصله می آیم باز

بی تو من کهنگی یک پایان
با تو من تازگی صد آغاز
 
 
 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, توسط masuod |

http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTXP3XU7egzXPvpHxTHkVo2ZQaFQnhnojo8ea7E_vti9UfW8Egn

 

من از تو راه برگشتی ندارم.. تو از من نبض دنیامو گرفتی
تمام جاده ها رو دوره کردم.. تو قبلا رد پاهامو گرفتی



من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو می‌دونی اگه از من جدا شی.. منم که سمت تو میرم همیشه




مسیر جاده بازه روبم اما.. برای دل بریدن از تو دیره
کسی که رفتنو باور نداره.. اگه مرد سفر باشه نمیره



من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو می‌دونی اگه از من جداشی.. منم که سمت تو میرم همیشه



خودم گفتم یه راه رفتنی هست.. خودم گفتم ولی باور نکردم
دارم می‌رم که تو فکرم بمونی.. دارم میرم دعا کن برنگردم

 

 

http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRCRtbNMLr6hmjYwCblvsinKcO8yC8dCOwrQByFOcIccMy89_4f

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, توسط masuod |

http://ragheb611.persiangig.com/image/2012/1299599781_yadegari_copy.jpg

 

 

یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی
با یه عکس و چند تا نامه پر نمی‌شه جای خالی



میون بود و نبودت جای خالیتُ حساب کن
وقت اومدن تموم ثانیه‌ها رو جواب کن




یه عالم فرقه میون از جدایی دق آوردن
تا با دستای قشنگت تو خود عاشقی مردن



چشممُ به گریه بنداز فکر نکن تو عشق فقیرم
ضرب تو ضربه‌ی ساعت زنده می‌شم و می‌میرم



قلبمُ به غصه بشکن نگاه کن به تیکه پارم
من به غیر از خواستن تو، رو لبم حرفی ندارم

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:, توسط masuod |

 

نمی دانم خوشبختی برای تو در چه معنا می شود . . .
فقط می دانم خوشبختی وسیعتر از آنست که در ذهنت بگنجد و زیباترین لحظه ایست که می توانی در زندگی درک کنی . . .
و من برای تو خوشبختی ات را آرزومندم . . .

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:, توسط masuod |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.

mouse code

كد ماوس



="color:#ffffff;margin-top:0px;">






کد کمیاب ترین صفحه های ورودی عاشقانه » ایده و صاحب اثر : بوسه دات کام http://bo3e.com/wp-content/uploads/favicon-19.gif طراحی توسط : عماد گرافیست http://bo3e.com/wp-content/uploads/favicon-19.gif  کدنویسی توسط : زرین گراف